آزمون انهدام گزینه‌ها؛ آزمونی سخت  که غول چراغ جادو از شما می‌گیرد

یک تکنیک دیگر که به کمک آن می‌توانیم از شر چارچوب‌های محدود کننده خلاص شویم، این است که از آزمون انهدام گزینه‌ها بهره ببریم. برای این کار می‌توان از داستان علاءالدین و غول چراغ جادو استفاده کرد با این تفاوت که این غول یک برادر بزرگ‌تر و عجیب و غریب داشت که به جای برآورده کردن سه تا از آرزوهای صاحبش، گزینه‌ها را به دلخواه خودش حذف می‌کرد.

در این مقاله از مجموعه آموزشی چند دقیقه می‌خواهیم از زاویه دیگری به داستان غول چراغ جادو نگاه کنیم و با آزمون انهدام گزینه‌ها آشنا شویم.

 

پیش فرضِ غول چراغ جادو برای آزمون انهدام

هر بار که غول چراغ جادو ظاهر می‌شود، به شما یک ساختار کلی از یک آزمون انهدام گزینه‌ها ارائه می‌دهد تا خود را در آن شرایط قرار دهید.

او به شما می‌گوید:

سرورم، شما نمی‌توانید هیچ کدام از گزینه‌هایی را که اکنون مدنظر دارید، انتخاب کنید.

چه گزینه‌های دیگری به ذهنتان می‌رسد؟ بگویید تا برایتان برآورده کنم.

 

آزمون انهدام گزینه‌ها غول چراغ جادو گزینه‌هایتان را نابود می‌کند چند دقیقه آموزش تفکر و یادگیری

 

آزمون انهدام گزینه‌ها چطور به ما کمک می‌کند؟

برای دانستن این که آزمون انهدام گزینه‌ها چگونه می‌تواند به ما برای رهایی از شر چارچوب محدود کننده کمک کند، بهتر است گفت‌وگویی را بررسی کنیم که چیپ هیث و دن هیث مولفان کتاب مهارت تصمیم گیری با مارگارت سندرز، مدیر خدمات کاریابی برای فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های دولتی، انجام داده‌اند.

 

بررسی آزمون انهدام گزینه‌ها با یک داستان واقعی …

ماجرا از این قرار است که سندرز در حال سروکله زدن با این تصمیم گیری مشکل بود که آیا باید با عملکرد کارمندانش مدارا کند یا یک فرایند مضحک طولانی و خسته کننده را برای اثبات عملکرد ضعیف آن‌ها شروع کند که در نهایت، ممکن بود به فسخ قرارداد و قطع همکاری با آن‌ها منجر شود.

یکی از این کارمندان، دستیار اداری‌اش آنا بود که دو مسئولیت اصلی را در شرکت به عهده داشت. اولین مسئولیتش رسیدگی به امور اداری شرکت بود؛ مثل هزینه‌های پیگیری، مدیرت پایگاه داده‌های گروه، و به عنوان دومین مسئولیتش، نقش ویترین شرکت را داشت.

او چهره سرشناس شرکت بود که با دانشجویان جویای کار و شرکت‌های جویای این دانشجوها، ارتباط برقرار می‌کرد. آنا، بخش اول وظایفش را به خوبی انجام می‌داد؛ اما با جنبه‌های اجتماعی شغلش مدام درگیر بود. او بیشتر از آن چه سندرز در طول مصاحبه تشخیص داده بود، درون‌گرا بود. سندرز می‌گوید: «من فکر می‌کنم که صحبت با دیگران برای او زجرآور است.»

متأسفانه، جنبه اجتماعی شغل آنا، افتضاح بود و خجالتی بودن او باعث شد تلاش‌هایش به درد مجموعه نخورد؛ اما اخراجش هم به این سادگی‌ها نبود. دانشگاه برای امور مرتبط با قطع همکاری، قوانین سفت و سختی داشت. سندرز می‌دانست که این پروسه ممکن است ماه‌ها طول بکشد و پیش از این که آنا خودش بخواهد برود، کار کردن با او در این فاصله زمانی خیلی سخت و ناخوشایند باشد؛ به خصوص در یک شرکت خصوصی که تنها پنج کارمند داشت.

 

آزمون انهدام گزینه‌ها غول چراغ جادو گزینه‌هایتان را نابود می‌کند مجموعه آموزشی چند دقیقه آموزش تفکر و یادگیری

 

دن هیث، این فرصت را داشت که با سندرز صحبت کند وقتی سندرز هنوز درگیر این بود که هر طور شده آنا را اخراج کند. این عبارت «هر طور شده» همان طور که در مقاله‌های قبلی اشاره کردیم، نشان می‌دهد که شما هنوز تمام گزینه‌ها را کشف نکرده‌اید. بنابراین با این ایده، دن تمام تلاشش را کرد تا سندرز از آزمون انهدام گزینه‌ها بهره بگیرد.

در ادامه بخشی از صحبت‌های آن‌ها را می‌بینیم:

دن: گیریم که من به شما گفتم با آنا به هیچ جایی نمی‌رسید و اصلا نمی‌توانید به او اعتماد کنید و وجهه خوبی برای شرکت‌تان ندارد. حالا شما قرار است چه کار کنید؟

سندرز: ما می‌توانیم او را از بخش روابط عمومی شرکت برکنار کنیم و شخص دیگری را به جای او بنشانیم. شاید یک کارمند حرفه‌ای بتواند یک ساعته کار او را به نحو احسن انجام دهد. در کنارش ما نیز می‌توانیم چند تا کارآموز استخدام کنیم تا زمان باقی مانده را پر کنند.

دن: آیا این گزینه، عملی است؟ آیا شما استطاعت مالی برای استخدام چند کارآموز را دارید؟

سندرز: آن‌ها با حقوق بسیار ناچیزی کار می‌کنند. ما یک چهارم بقیه به آن‌ها حقوق می‌دهیم که تقریبا ساعتی دو دلار و نیم برایمان آب می‌خورد.

 

درس‌هایی که می‌توانیم از این داستان بگیریم …

آیا متوجه این مطلب شدید که سندرز به چه آسانی توانست خودش را از چارچوب محدود کننده نجات دهد؟ کمتر از یک دقیقه طول کشید تا او بتواند به گزینه معقول دیگری دست یابد؛ استخدام چند کارآموز به عنوان ویترین شرکت و به کارگیری آنا به عنوان یک مسئول اداری تمام وقت.

جالب‌تر این است که بدانید این گزینه‌ای بود که از طریق آن توانست مشکل را حل کند که فقط بیست دلار در روز برایش هزینه داشت (این هم روشن است که وقت اضافه‌ای که آنا صرف پایگاه داده‌ها و حسابداری می‌کند، چه قدر به نفع شرکت تمام می‌شد).

 

با آزمون انهدام گزینه‌ها، مجبوریم نورافکن را به سمت دیگری بچرخانیم

مارگارت سندرز توانست از مانع پیش رویش عبور کند و این تجربه او، آن‌قدرها هم غیرمعمولی نیست. وقتی مردم تصور می‌کنند گزینه دیگری در کار نیست، مجبورند نورافکن ذهنی خود را به سمت و سوی دیگری بچرخانند و به واقع همین کار را هم می‌کنند (برعکس، وقتی از مردم می‌خواهند گزینه‌های دیگری ایجاد کنند، معمولا با دودلی، نورافکن را می‌چرخانند و تنوع بسیار مختصری در گزینه‌های موجود ایجاد می‌کنند).

 

آزمون انهدام گزینه‌ها غول چراغ جادو گزینه‌هایتان را نابود می‌کند مجموعه آموزشی چند دقیقه آموزش تفکر و یادگیری

 

احتیاج، مادر هر اختراع است

ضرب المثل قدیمی «احتیاج، مادر هر اختراع است» به نظر کاربردهای بسیاری دارد. تا زمانی که مجبور به پیدا کردن گزینه‌های جدیدی نباشیم، دوست داریم روی همان گزینه موجود ثابت بمانیم. بنابراین غول عجیب و غریب ما که در نگاه اول ممکن است ظالم و بی‌رحم به نظر برسد، گزینه‌های ما را یک به یک خط می‌زند. این حذف گزینه‌ها می‌تواند در حقیقت لطفی در حق افراد باشد، زیرا به آن‌ها یادآوری می‌کند که به نقطه‌ای کوچک از یک سرزمین بزرگ چسبیده‌اند و خودشان را محدود به آن کرده‌اند.

 

ما چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؟

ما در ابتدا می‌توانیم روی خودمان کار کنیم و این مهارت‌های تصمیم گیری را در خودمان پرور دهیم و بعد هم مانند دن هیث عمل کنیم. دن به عنوان یک مشاور تصمیم گیری، طی تماس با مارگارت سندرز، داشت تمام تلاشش را می‌کرد تا او درست عمل کند و ما هم می‌توانیم بعد از تقویت مهارت تصمیم گیری، همین نقش را برای همکاران و کسانی که دوستشان داریم، ایفا کنیم.

زمانی که علامت‌های نمایانگر چارچوب محدود کننده را دیدیم، مجبورشان کنیم گزینه‌هایشان را گسترش دهند. مردم بین این که «هر طور شده»، باید تصمیم درستی بگیرند یا به بحث‌هایی ادامه بدهند که به همان انتخاب‌های محدود می‌انجامد، گیر می‌افتند.

آن‌ها را متوجه ارزش و بهای فرصت‌هایشان بکنید و کمک کنید تا بدانند که با صرف همان هزینه و زمان چه کارهای دیگری می‌توانند بکنند؟

به آن‌ها آزمون انهدام گزینه‌ها را پیشنهاد دهید و بپرسید که اگر برخی از گزینه‌ها حذف شوند، چه چیزهای دیگری به ذهنشان خواهد رسید.

تشخیص میزان وابستگی به چارچوب محدود کننده، سخت است؛ اما تنها زمانی که داخل آن چارچوب هستید و از بیرون به آن نگاه می‌کنید، به خوبی متوجه خواهید شد که همکاران و آشنایانتان چه قدر بی‌دلیل و افراطی، دارند انتخاب‌هایشان را محدود می‌کنند.

گاهی یک دیدگاه وسیع‌تر می‌تواند همه‌چیز را عوض کند و نقطه عطف بزرگی در زندگی باشد.

 

چند دقیقه تفکر

  • یک موضوع را برای تصمیم گیری انتخاب کنید و گزینه‌هایی که برای آن دارید را نیز در نظر بگیرید.
  • غول چراغ جادو را تصور کنید که ظاهر شده و گزینه‌هایتان را نابود می‌کند.
  • حالا باید گزینه‌هایی غیر از گزینه‌های قبلی پیدا کنید و یا حتی با خلاقیت گزینه‌های جدیدی بسازید.
  • از این آزمون اندام گزینه‌ها چه درس‌هایی گرفتید؟
  • نظرات و تجربیات خود را راجع به آزمون انهدام گزینه‌ها و پیدا کردن گزینه‌های جدید، در قسمت نظرات برایمان ارسال کنید.

 

چند دقیقه حسین آرمان چند دقیقه غول چراغ جادو گزینه‌هایتان را نابود می‌کند | آزمون انهدام گزینه‌ها

مجموعه آموزشی چند دقیقه آموزش تفکر و یادگیری حسین آرمان آزمون انهدام گزینه‌ها؛ آزمونی سخت  که غول چراغ جادو از شما می‌گیرد